آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Shell

    ʃel ʃel

    گذشته‌ی ساده:

    shelled

    شکل سوم:

    shelled

    سوم‌شخص مفرد:

    shells

    وجه وصفی حال:

    shelling

    شکل جمع:

    shells

    معنی shell | جمله با shell

    noun countable B2

    پوست، قشر، صدف حلزون، کاسه یا لاک محافظ جانور ، عامل محافظ، حفاظ، جلد، کالبد، بدنه

    a walnut shell

    پوست گردو

    the wooden shell of a coconut

    پوسته‌ی چوبی نارگیل

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the outer shell of wheat

    پوسته‌ی بیرونی گندم

    an oyster shell

    صدف یا پوسته‌ی صدف خوراکی

    seashell

    صدف دریا، گوش ماهی

    the shell of a sea turtle

    لاک یک لاک پشت دریایی

    the shell of a boat

    بدنه‌ی کشتی

    to come out of one's shell

    از انزوا بیرون آمدن

    shells containing lethal chemicals

    پرتابه‌های حاوی مواد شیمیایی مهلک

    verb - transitive

    پوست کندن از، مغز میوه را درآوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    to shell barley

    سبوس جو را گرفتن

    shelled sunflower seeds

    تخمه‌ی آفتابگردان مغز‌کرده

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    shelled almonds

    مغز بادام (بی‌پوست)

    to shell oysters

    بخش خوراکی صدف را درآوردن

    verb - transitive

    بمباران کردن، گلوله باران کردن

    to shell a town

    شهری را گلوله باران کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shell

    1. noun structure; covering
      Synonyms:
      skin case frame hull husk crust covering structure framework scale skeleton pod nut shard integument chassis carapace shuck pericarp plastron
      Antonyms:
      inside interior middle center

    Phrasal verbs

    shell out

    پول دادن، سلفیدن، متحمل هزینه شدن

    سوال‌های رایج shell

    گذشته‌ی ساده shell چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده shell در زبان انگلیسی shelled است.

    شکل سوم shell چی میشه؟

    شکل سوم shell در زبان انگلیسی shelled است.

    شکل جمع shell چی میشه؟

    شکل جمع shell در زبان انگلیسی shells است.

    وجه وصفی حال shell چی میشه؟

    وجه وصفی حال shell در زبان انگلیسی shelling است.

    سوم‌شخص مفرد shell چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد shell در زبان انگلیسی shells است.

    ارجاع به لغت shell

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shell

    لغات نزدیک shell

    • - shelfful
    • - shelflike
    • - shell
    • - shell bean
    • - shell game
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.