گذشتهی ساده:
shelledشکل سوم:
shelledسومشخص مفرد:
shellsوجه وصفی حال:
shellingشکل جمع:
shellsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پول دادن، سلفیدن، متحمل هزینه شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shell