آخرین به‌روزرسانی:

Integument

ɪnˈteɡjəmənt ɪnˈteɡjəmənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پزشکی پوشش، پوست، پوسته، جلد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Damage to the integument can lead to infections.

آسیب به پوست می‌تواند به عفونت منجر شود.

In humans, the integument includes the skin, hair, and nails.

در انسان‌ها، پوشش شامل پوست، مو و ناخن‌ها است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Plants have an integument that protects their seeds.

گیاهان دارای پوششی هستند که از دانه‌های آن‌ها محافظت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد integument

  1. noun the tissue forming the external covering of the body
    Synonyms:
    skin covering hide coat envelope pelt epidermis aril tegmentum

ارجاع به لغت integument

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «integument» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/integument

لغات نزدیک integument

پیشنهاد بهبود معانی