آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Intel

ˈɪntel ˈɪntel

معنی intel | جمله با intel

noun uncountable informal

اطلاعات محرمانه، اطلاعات سری، اطلاعات امنیتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He was caught trying to sell military intel to a foreign government.

او هنگام تلاش برای فروش اطلاعات سری نظامی به دولت خارجی دستگیر شد.

The agency collected intel on the enemy’s plans.

آژانس، اطلاعات محرمانه‌ای درباره‌ی برنامه‌های دشمن جمع‌آوری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت intel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intel

لغات نزدیک intel

پیشنهاد بهبود معانی