با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pod

pɑːd pɒd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    غلاف، پوست برونی، تخمدان، نیام، قوزه پنبه، پوسته محافظ، تشکیل نیام دادن، پا
    • - String beans are cooked and eaten with the pod.
    • - لوبیا‌سبز را با غلاف می‌پزند و می‌خورند.
    • - pea pod
    • - نیامک نخود
    • - Some locusts grow in a pod.
    • - برخی ملخ‌ها در نیامک رشد می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pod

  1. noun, verb encasement of vegetable seeds
    Synonyms: capsule, case, covering, hull, husk, sheath, sheathing, shell, shuck, skin, vessel

Idioms

  • like two peas in a pod

    مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند، کاملاً شبیه به هم

ارجاع به لغت pod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pod

لغات نزدیک pod

پیشنهاد بهبود معانی