غلاف، پوست برونی، تخمدان، نیام، قوزه پنبه، پوسته محافظ، تشکیل نیام دادن، پا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
String beans are cooked and eaten with the pod.
لوبیاسبز را با غلاف میپزند و میخورند.
pea pod
نیامک نخود
Some locusts grow in a pod.
برخی ملخها در نیامک رشد میکنند.
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند، کاملاً شبیه به هم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pod» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pod