فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Saucer

ˈsɒːsər ˈsɔːsə

شکل جمع:

saucers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

نعلبکی، زیرفنجانی، زیرلیوانی، زیراستکانی، زیرپیاله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She placed the teacup on the saucer.

او فنجان چای را روی نعلبکی گذاشت.

The cat knocked the saucer off the table.

گربه زیرفنجانی را از روی میز به زمین انداخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The antique shop had a beautiful cup and saucer set.

عتیقه‌فروشی ست فنجان و نعلبکی زیبایی داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saucer

  1. noun something with a round shape resembling a flat circular plate; a small, curved plate that you put a cup on

ارجاع به لغت saucer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saucer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/saucer

لغات نزدیک saucer

پیشنهاد بهبود معانی