شکل جمع:
saucersنعلبکی، زیرفنجانی، زیرلیوانی، زیراستکانی، زیرپیاله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She placed the teacup on the saucer.
او فنجان چای را روی نعلبکی گذاشت.
The cat knocked the saucer off the table.
گربه زیرفنجانی را از روی میز به زمین انداخت.
The antique shop had a beautiful cup and saucer set.
عتیقهفروشی ست فنجان و نعلبکی زیبایی داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «saucer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/saucer