با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Saucer

ˈsɒːsər ˈsɔːsə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    saucers

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable B1
    نعلبکی، زیرگلدانی، بشقاب کوچک، در نعلبکی ریختن
    • - cup and saucer
    • - فنجان و نعلبکی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد saucer

  1. noun A disk used in throwing competitions
    Synonyms: dish, small bowl, discus, sauce dish, dish aerial, dish antenna
  2. noun Something with a round shape resembling a flat circular plate
    Synonyms: disk, disc

ارجاع به لغت saucer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saucer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saucer

لغات نزدیک saucer

پیشنهاد بهبود معانی