کامپیوتر دیسکخوان، دیسکدرایو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She inserted a new game into the disk drive.
او بازی جدیدی را در دیسکخوان قرار داد.
He backed up his data on an external disk drive.
او از اطلاعات خود در یک دیسکدرایو بیرونی نسخهی پشتیبان تهیه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disk drive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disk-drive