شکل جمع:
enginesموتور
The boat’s engine failed halfway across the lake, forcing them to paddle back.
موتور قایق در نیمهی راه دریاچه از کار افتاد و آنها مجبور شدند با پارو برگردند.
I repaired this car's engine.
موتور این اتومبیل را تعمیر کردم.
engines of torture
آلات شکنجه
engines of warfare
ابزار جنگ
لوکوموتیو، موتور قطار
همچنین میتوان از locomotive استفاده کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new electric engine is quieter and more powerful than the previous model.
لوکوموتیو برقی جدید از مدل قبلی بیصداتر و قدرتمندتر است.
They detached the engine from the rest of the train for maintenance.
آنها لوکوموتیو را برای تعمیرات از بقیهی قطار جدا کردند.
محرک، موتور محرک
Tourism has become the engine behind the region’s rapid economic expansion.
گردشگری به موتور گسترش سریع اقتصادی منطقه تبدیل شده است.
Education is often described as the engine that drives social development.
آموزش اغلب بهعنوان موتوری توصیف میشود که توسعهی اجتماعی را پیش میبرد.
شکل جمع engine در زبان انگلیسی engines است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «engine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/engine