شکل جمع:
weaponsسلاح، جنگافزار، حربه
A ram's weapons are his horns.
حربهی قوچ شاخهای اوست.
I will fight them with the weapon of law.
با سلاح قانون به جنگ آنها خواهیم رفت.
Calumny was his favorite weapon.
حربهی محبوب او تهمت و افترا بود.
nuclear weapons
سلاحهای اتمی
rifles and other weapons
تفنگ و جنگافزارهای دیگر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weapon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weapon