شکل جمع:
daggersخنجر، دشنه
He pressed his dagger against my throat and said ...
خنجرش را بر گلویم فشرد و گفت ...
The assassin drew his dagger from its sheath.
قاتل دشنهاش را از غلاف بیرون کشید.
خنجر (علامتی با نماد † برای نشان دادن مرگ (مردم) یا انقراض (گونهها یا زبانها))
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She marked her husband's death date with a small dagger in her calendar.
او تاریخ مرگ شوهرش را با خنجر کوچکی در تقویم خود مشخص کرد.
The dagger symbol appears next to the deceased person's name on the family tree.
نماد خنجر در کنار نام شخص متوفی در شجرهنامه میآید.
at daggers drawn (with someone)
دشمن بودن با، باهم مثل سگ و گربه بودن، به خون هم تشنه بودن
با خشم و نفرت نگاه کردن به، (از نگاه خود) شرر باریدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dagger» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dagger