۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Dag

ˈdæɡ ˈdæɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dags

توضیحات

dag در معنای چهارم مخفف لغت dekagram است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
(انگلیسی استرالیایی) بی‌ریخت، پخمه، اُمُّل، ضایع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He's such a dag; I can't believe anyone would date him.
- اون خیلی بی‌ریخته، باورم نمیشه کسی باهاش قرار بذاره.
- Don't be such a dag; try to be more confident.
- انقدر ضایع نباش، سعی کن اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشی.
- I felt like a complete dag in that outfit.
- تو اون لباس حس کردم یه پخمه‌ی کاملم.
noun countable
بخشی که آویخته باشد، نوک فلزی بندکفش، پولک
- The old flag had a dag hanging from its tattered edge.
- پرچم قدیمی، تکه‌ای آویزان از لبه پاره‌شده‌اش داشت.
- He noticed a dag of loose thread on his new jacket.
- او متوجه تکه‌ی نخی شل روی ژاکت جدیدش شد.
noun countable
پشم کثیف، لکه‌ی پشم
- She tried to cut away the dags from the sheep's rear.
- او سعی کرد پشم‌های کثیف را از پشت گوسفند جدا کند.
- The shearer carefully removed the dags to improve the wool quality.
- پشم‌چین به‌دقت لکه‌های پشمی را جدا کرد تا کیفیت پشم را بهبود بخشد.
abbreviation
ده گرم
- Please measure out 5 dags of flour for the recipe.
- لطفاً پنجاه گرم آرد برای دستور غذا اندازه بگیرید.
- For this experiment, we require precisely 6 dags of sodium chloride.
- برای این آزمایش، ما دقیقاً به شصت گرم کلرید سدیم نیاز داریم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dag

  1. noun 10 grams
    Synonyms:
    dkg decagram dekagram
  1. noun a flap along the edge of a garment; used in medieval clothing
    Synonyms:
    jag

ارجاع به لغت dag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dag

لغات نزدیک dag

پیشنهاد بهبود معانی