فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Boomerang

ˈbuːməræŋ ˈbuːməræŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    boomerangs

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - intransitive
    چوب خمیده‌ای که پس از پرتاب شدن نزد پرتاب‌کننده برمی‌گردد، (مجازاً) وسیله‌‌ای برای رسیدن به هدفی یا (به‌خصوص) عملی که عکس‌العمل آن به خود فاعل متوجه باشد
    • - Their conspiracy to dishonor the manager boomeranged on themselves.
    • - تبانی آن‌ها برای رسوایی مدیر به ضرر خودشان تمام شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد boomerang

  1. verb backfire
    Synonyms: backlash, bounce back, come back, come home to roost, kick back, react, rebound, recoil, return, reverse, ricochet
    Antonyms: work

ارجاع به لغت boomerang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boomerang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boomerang

لغات نزدیک boomerang

پیشنهاد بهبود معانی