فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ricochet

ˈrɪkəʃeɪ ˈrɪkəʃeɪ

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb

کمانه، کمانه کردن، با گلوله کمانه‌دار زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The bullet ricocheted off the iron door.

گلوله از در آهنین کمانه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ricochet

  1. verb rebound
    Synonyms:
    return recoil bounce back spring back snap back kick back deflect backfire boomerang

ارجاع به لغت ricochet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ricochet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ricochet

لغات نزدیک ricochet

پیشنهاد بهبود معانی