آخرین به‌روزرسانی:

Snapback

ˈsnæp.bæk ˈsnæpbæk

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: snap-back

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular informal

بازگشت سریع (به شرایط قبلی)، عقب‌گرد

The stock experienced a rapid snapback after the initial drop in prices.

سهام پس‌ از افت اولیه‌ی قیمت‌ها، بازگشت سریعی را تجربه کرد.

Tehran warns E3 against misusing JCPOA snapback mechanism.

تهران به E۳ نسبت به سوءاستفاده از مکانیسم بازگشت سریع (=ماشه) برجام هشدار داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The team’s snapback from a losing streak showcased their resilience.

بازگشت سریع این تیم از یک باخت، مقاومت آن‌ها را نشان داد.

Following the setback, his snapback was impressive, regaining his confidence swiftly.

پس‌از شکست، بازگشت سریع او تحسین‌برانگیز بود و اعتمادبه‌نفس خود را به‌سرعت به دست آورد.

noun countable uncountable

ورزش (در فوتبال) پاس (توپ)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The quarterback executed a perfect snapback to start the play.

بازیکن خط حمله پاسی عالی برای شروع بازی داد.

After the snapback, the running back dashed toward the end zone.

پس‌از پاس، به‌سمت ناحیه‌ی انتهایی عقب دوید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت snapback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snapback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snapback

لغات نزدیک snapback

پیشنهاد بهبود معانی