گذشتهی ساده:
spearedشکل سوم:
spearedسومشخص مفرد:
spearsوجه وصفی حال:
spearingشکل جمع:
spearsنیزه، سنان، نیزهدار، نیزهای، با نیزه زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
spearfishing
ماهیگیری با نیزه
The wild boar had been speared to death.
گراز وحشی را با نیزه کشته بودند.
Indians learn how to spear a salmon.
سرخپوستان ماهیگیری با نیزه را میآموزند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spear