گذشتهی ساده:
gougedشکل سوم:
gougedسومشخص مفرد:
gougesوجه وصفی حال:
gouging(با روشی خشن) کندن، درآوردن، بریدن، بیرون کشیدن
Teymoor ordered his eyes to be gouged out.
تیمور دستور داد چشمانش را در بیاورند.
to gouge out dirt
لجن را بیرون کشیدن
The students had gouged their names on the desks.
شاگردان اسمهای خود را روی میزها کنده بودند.
انگلیسی آمریکایی گرانفروشی کردن، (سر مشتری) کلاه گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to gouge of several hundred dollars
به مبلغ چندصد دلار گرانفروشی کردن
He regularly gouged his customers.
او اغلب سر مشتریهایش کلاه میگذاشت.
گودال، سوراخ، حفره
The carpenter used a chisel to create a precise gouge in the wood.
نجار از یک اسکنه برای ایجاد یک سوراخ دقیق در چوب استفاده کرد.
The archaeologists discovered an ancient pottery shard with intricate gouges on its surface.
باستانشناسان یک قطعهی سفال باستانی با گودالهای پیچیده روی سطح آن کشف کردند.
اِسکِنه، مغار، بیرم، قلم درز، چیزِل (ابزاری فلزی از جنس استیل یا فولاد است که درودگران بهمنظور تزیین، چوب را به وسیله آن تراش میدهند.)
The carpenter used a gouge to shape the intricate details of the wooden sculpture.
نجار برای شکل دادن به جزئیات پیچیدهی مجسمهی چوبی از یک اسکنه استفاده کرد.
The woodworker used a gouge to carve out the intricate patterns on the door panel.
نجار برای تراشیدن نقشونگارهای پیچیده روی پانل در از یک مغار استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gouge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gouge