آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ خرداد ۱۴۰۳

    Notch

    nɑːtʃ nɒtʃ

    معنی notch | جمله با notch

    noun countable

    شکاف، بریدگی (شکل ‌V مانند)

    The stick has three notches.

    چوب سه بریدگی دارد.

    They would cut a few more notches on the stick.

    چند شکاف دیگر روی چوب کندند.

    noun countable

    پزشکی شکاف، حفره، سوراخ، نشانه (روی یکی از اندام‌های بدن)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The doctor examined the x-ray and noticed a tiny notch on the edge of the patient's bone.

    دکتر عکس رادیوگرافی را بررسی کرد و متوجه شکاف کوچکی در لبه‌ی استخوان بیمار شد.

    The surgeon made a precise notch on the patient's bone.

    جراح حفره‌ی دقیقی روی استخوان بیمار ایجاد کرد.

    noun countable

    درجه، سطح، مقدار

    a notch below average

    یک درجه از متوسط پایین‌تر

    His voice rose another notch.

    صدای او مقداری بلندتر شد.

    verb - transitive

    (به شکل V) بریدن، شکاف ایجاد کردن، (سطح چیزی را) برش دادن

    The students had notched the edges of their desks with their knives.

    دانش‌آموزان لبه‌های میز خود را با چاقوهایشان بریده بودند.

    She notched the paper with a pair of scissors for easy tearing.

    او کاغذ را با یک قیچی برش داد تا به‌راحتی پاره شود.

    verb - transitive

    به ثبت رساندن، نایل شدن، کسب کردن، دست یافتن

    He notched himself a lofty place in English history.

    او برای خودش در تاریخ انگلیس مقام رفیعی کسب کرد.

    He notched his third victory.

    او به سومین پیروزی خود دست یافت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد notch

    1. noun indentation
      Synonyms:
      mark cut gap indent groove nick score scratch incision indenture cleft gash rut rabbet mill nock
    1. noun level within classification
      Synonyms:
      grade degree stage step level rung cut
    1. verb indent
      Synonyms:
      mark cut dent nick scratch score gash incise crimp chisel jag crenelate scallop mill cleave
      Antonyms:
      flush

    ارجاع به لغت notch

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «notch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notch

    لغات نزدیک notch

    • - notation
    • - notational
    • - notch
    • - notched
    • - note
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.