آخرین به‌روزرسانی:

Notational

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مربوط به علامت‌گذاری، مربوط به نشانه‌گذاری، مربوط به نمادگذاری، مربوط به نت‌گذاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The composer’s notational style is unique and innovative.

سبک نت‌گذاری این آهنگساز منحصربه‌فرد و نوآورانه است.

The book explains the notational system of ancient scripts.

این کتاب سیستم نمادگذاری خطوط باستانی را توضیح می‌دهد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The software uses a special notational language for coding.

این نرم‌افزار برای کدنویسی از زبان نشانه‌گذاری ویژه‌ای استفاده می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد notational

  1. adjective related to or using symbols or notation to represent information

ارجاع به لغت notational

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «notational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notational

لغات نزدیک notational

پیشنهاد بهبود معانی