آخرین به‌روزرسانی:

Notation

noʊˈteɪʃn nəʊˈteɪʃn

شکل جمع:

notations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

نمادسازی، یادداشت، ثبت، توجه، به‌خاطر سپاری،حاشیه‌نویسی

noun

نشان گذاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a system of notation

سازگان نشانه‌گذاری

mathematical notations

نشانه‌های ریاضی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

According to the policeman's notations, the damage to our car amounted to twenty thousand tomans.

طبق یادداشت‌های مأمور پلیس زیان وارده به اتومبیل ما حدود بیست هزار تومان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد notation

  1. noun written remarks
    Synonyms:
    note record memo memorandum documentation script characters figures symbols signs representation jotting noting code system chit

ارجاع به لغت notation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «notation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notation

لغات نزدیک notation

پیشنهاد بهبود معانی