شکل جمع:
representationsنمایش، نمایندگی، تمثال، ارائه، برنامه، تصویر، بازنمایی، نمونه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the issue of Chinese representation at the U.N.
موضوع نمایندگی کشور چین در سازمان ملل متحد
representations in pottery of mice and frogs
نمونههای سفالی از موش و وزغ
This poem is a symbolic representation of hell.
این شعر تصویری نمادین از جهنم است.
He was chosen as the head of the Iranian representation.
او را بهعنوان رییس هیئت نمایندگان ایران برگزیدند.
Tonight's representation includes one speech and two songs.
برنامهی امشب شامل یک نطق و دو آواز است.
a very excellent theatrical representation
یک نمایش تئاتری بسیار عالی
Make no false representations to me!
حرفهای دروغ به من تحویل نده!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «representation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/representation