فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Icon

ˈaɪkɑːn ˈaɪkɒn

شکل جمع:

icons

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: ikon

همچنین در حالت جمع می‌توان از ikons به‌جای icons استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

کامپیوتر آیکون، نقشک، تصویرنگار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

The email icon showed a small envelope design.

آیکون ایمیل یک طرح پاکت کوچک را نشان می‌داد.

The icon for the music player was a small note symbol.

آیکون پخش‌کننده‌ی موسیقی، نماد یک نت کوچک بود.

noun countable B2

سمبل، مظهر، نماد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She is an icon of strength and resilience in our community.

او نماد قدرت و انعطاف‌پذیری در جامعه‌ی ما است.

He became an icon of the civil rights movement through his powerful speeches.

او با سخنرانی‌های قدرتمند خود به سمبل جنبش حقوق مدنی تبدیل شد.

noun countable

تندیس (از افراد مقدس در مسیحیت خصوصاً عیسی مسیح)

The icon of St. Nicholas was adorned with gold leaf and precious gems.

تندیس سن نیکلاس با ورق طلا و جواهرات گران‌بها تزئین شده بود.

The family cherished the heirloom icon passed down through generations.

خانواده تندیس میراثی را که در طول نسل‌ها دست‌به‌دست می‌شد را گرامی داشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد icon

  1. noun image
    Synonyms:
    picture representation figure likeness portrait symbol portrayal graphic image idol ikon painted image graphical user interface

ارجاع به لغت icon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «icon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/icon

لغات نزدیک icon

پیشنهاد بهبود معانی