شکل جمع:
iconsشکل نوشتاری دیگر این لغت: ikon
همچنین در حالت جمع میتوان از ikons بهجای icons استفاده کرد.
کامپیوتر آیکون، نقشک، تصویرنگار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The email icon showed a small envelope design.
آیکون ایمیل یک طرح پاکت کوچک را نشان میداد.
The icon for the music player was a small note symbol.
آیکون پخشکنندهی موسیقی، نماد یک نت کوچک بود.
سمبل، مظهر، نماد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She is an icon of strength and resilience in our community.
او نماد قدرت و انعطافپذیری در جامعهی ما است.
He became an icon of the civil rights movement through his powerful speeches.
او با سخنرانیهای قدرتمند خود به سمبل جنبش حقوق مدنی تبدیل شد.
تندیس (از افراد مقدس در مسیحیت خصوصاً عیسی مسیح)
The icon of St. Nicholas was adorned with gold leaf and precious gems.
تندیس سن نیکلاس با ورق طلا و جواهرات گرانبها تزئین شده بود.
The family cherished the heirloom icon passed down through generations.
خانواده تندیس میراثی را که در طول نسلها دستبهدست میشد را گرامی داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «icon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/icon