فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ickiness

ˈɪkɪnəs ˈɪkɪnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable informal

چسبناکی، چندشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The ickiness of the spilled food made everyone lose their appetite.

چندشی غذای ریخته‌شده باعث شد همه اشتهای خود را از دست بدهند.

She couldn't shake off the ickiness after stepping in the puddle.

او پس‌از پا گذاشتن در گودال نمی‌توانست (حالت) چندشی را از خود دور کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ickiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ickiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ickiness

لغات نزدیک ickiness

پیشنهاد بهبود معانی