گذشتهی ساده:
protestedشکل سوم:
protestedسومشخص مفرد:
protestsوجه وصفی حال:
protestingشکل جمع:
protestsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با بیمیلی، باوجود معترض بودن، باوجود عدم توافق
غلو کردن، زیاده دم از چیزی (مثلاً دوستی) زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «protest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protest