گذشتهی ساده:
protestedشکل سوم:
protestedسومشخص مفرد:
protestsوجه وصفی حال:
protestingشکل جمع:
protestsاعتراض، واخواست رسمی، شکایت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The opponents of the king have the right to voice their protests.
مخالفان پادشاه حق دارند اعتراضات خود را به زبان بیاورند.
He continued speaking despite the deputies' protests.
با وجود اعتراض نمایندگان به صحبت ادامه داد.
mass protest
اعتراض همگانی
واخواست کردن، اعتراض کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The players protested bitterly to the referee.
بازیکنان به داور بهشدت اعتراض کردند.
Students were protesting against the war.
دانشجویان بر ضد جنگ اعتراض میکردند.
اظهار کردن، ادعا کردن
She protested her innocence.
او ادعای بیگناهی کرد.
I finally protested my love to her.
بالأخره عشق خود را به او اظهار کردم.
با بیمیلی، باوجود معترض بودن، باوجود عدم توافق
غلو کردن، زیاده دم از چیزی (مثلاً دوستی) زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «protest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protest