آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Avouch

American: əˈvaʊt͡ʃ British: əˈvaʊt͡ʃ

معنی avouch | جمله با avouch

verb - transitive

آشکارا گفتن، اقرار کردن، اطمینان دادن، تضمین کردن،مستقر ساختن، مقرر داشتن، تصدیق و تأیید کردن، تثبیت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I can't avouch for her honesty.

من نمی‌توانم امانت او را تضمین کنم.

He did avouch those unjust actions.

به درستی که او به آن اعمال غیرمنصفانه اعتراف کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد avouch

  1. verb to put into words positively and with conviction
    Antonyms:

ارجاع به لغت avouch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avouch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avouch

لغات نزدیک avouch

پیشنهاد بهبود معانی