۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Affirm

əˈfɜrːm əˈfɜːm

گذشته‌ی ساده:

affirmed

شکل سوم:

affirmed

سوم‌شخص مفرد:

affirms

وجه وصفی حال:

affirming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb

اظهارکردن، به‌طور قطع گفتن، تصدیق کردن، اثبات کردن، تصریح کردن، شهادت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They affirmed a policy of religious toleration.

آن‌ها بر سیاست آزادی مذهبی تأکید می‌کردند.

He affirmed his candidacy.

او نامزدی خود در انتخابات را با صراحت اعلام کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد affirm

  1. verb declare the truth of something
    Synonyms:
    state declare say so assert maintain confirm profess insist certify guarantee swear attest avow vouch testify pronounce ratify aver predicate witness repeat clinch nail down okay cinch ice set lock up put on ice have a lock on rubber-stamp asseverate avouch swear up and down swear on bible cross heart
    Antonyms:
    deny negate nullify veto

سوال‌های رایج affirm

گذشته‌ی ساده affirm چی میشه؟

گذشته‌ی ساده affirm در زبان انگلیسی affirmed است.

شکل سوم affirm چی میشه؟

شکل سوم affirm در زبان انگلیسی affirmed است.

وجه وصفی حال affirm چی میشه؟

وجه وصفی حال affirm در زبان انگلیسی affirming است.

سوم‌شخص مفرد affirm چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد affirm در زبان انگلیسی affirms است.

ارجاع به لغت affirm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «affirm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affirm

لغات نزدیک affirm

پیشنهاد بهبود معانی