سوگند خوردن، قسم خوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
to swear on one's honor
به شرافت خود قسم خوردن
I think he took the money but I couldn't swear to it.
فکر میکنم او پول را برداشت؛ ولی صددرصد مطمئن نیستم.
I have sworn to tell the truth.
سوگند خوردهام که حقیقت را بگویم.
to swear by the Koran
به قرآن قسم خوردن
He decided to swear off gambling.
تصمیم گرفت با خود عهد کند که دیگر قماربازی نکند.
ناسزا گفتن
Children swore at me and ran off.
بچهها به من فحش دادند و فرار کردند.
It is wrong to swear and shout.
ناسزا گفتن و فریاد زدن اشتباه است.
قسم
فحش، ناسزا
تضمین کردن، اطمینان دادن، ضمانت کردن
با سوگند به شغلی وارد کردن، با مراسم تحلیف به کاری گماشتن
ترک چیزی را با خود عهد کردن
با اقامهی ادعا و ادای سوگند حکم جلب کسی را گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swear