فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Swear

swer sweə

گذشته‌ی ساده:

swore

شکل سوم:

sworn

سوم‌شخص مفرد:

swears

وجه وصفی حال:

swearing

شکل جمع:

swears

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2

سوگند خوردن، قسم خوردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

to swear on one's honor

به شرافت خود قسم خوردن

I think he took the money but I couldn't swear to it.

فکر می‌کنم او پول را برداشت؛ ولی صددرصد مطمئن نیستم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I have sworn to tell the truth.

سوگند خورده‌ام که حقیقت را بگویم.

to swear by the Koran

به قرآن قسم خوردن

He decided to swear off gambling.

تصمیم گرفت با خود عهد کند که دیگر قمار‌بازی نکند.

verb - transitive

قسم دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to swear witnesses

شاهدان را قسم دادن

verb - intransitive

ناسزا گفتن

Children swore at me and ran off.

بچه‌ها به من فحش دادند و فرار کردند.

It is wrong to swear and shout.

ناسزا گفتن و فریاد زدن اشتباه است.

noun countable

قسم

noun countable

فحش، ناسزا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swear

  1. verb declare under oath
    Synonyms:
    state affirm assert vow promise attest testify maintain trust avow pledge oneself warrant rely on depose vouch give one’s word give witness swear to God take an oath say so depend on have confidence in plight covenant swear by cross one’s heart swear up and down make an affidavit state under oath
  1. verb speak profanely; be vulgar
    Synonyms:
    curse cuss use bad language talk dirty be foul-mouthed utter profanity blaspheme take name in vain execrate imprecate flame bedamn

Phrasal verbs

swear by

قسم خوردن، سوگند یاد کردن

اعتقاد داشتن، اطمینان داشتن

swear for

تضمین کردن، اطمینان دادن، ضمانت کردن

swear in

با سوگند به شغلی وارد کردن، با مراسم تحلیف به کاری گماشتن

swear off

ترک چیزی را با خود عهد کردن

swear out

با اقامه‌ی ادعا و ادای سوگند حکم جلب کسی را گرفتن

لغات هم‌خانواده swear

  • verb - transitive
    swear

ارجاع به لغت swear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swear

لغات نزدیک swear

پیشنهاد بهبود معانی