امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sworn

swɔːrn swɔːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    swear
  • گذشته‌ی ساده:

    swore
  • سوم‌شخص مفرد:

    swears
  • وجه وصفی حال:

    swearing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شکل سوم فعل swear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a sworn enemy
- دشمن قسم‌خورده
- The witness had sworn to tell the truth.
- شاهد قسم خورده بود که حقیقت را بگوید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sworn

  1. verb Make a deposition; declare under oath
    Synonyms:
    deposed avowed asserted vouched vowed banked promised attested pledged warranted declared curst affirmed blasphemed witnessed stated anathematized trusted
  1. verb To declare or affirm solemnly and formally as true
    Synonyms:
    asserted covenanted averred avowed vowed maintained promised affirmed plighted verified pledged
  1. verb Utter obscenities or profanities
    Synonyms:
    curst blasphemed damned
  1. adjective Bound by or stated on oath; - Shakespeare
    Synonyms:
    affirmed pledged avowed bound confirmed
    Antonyms:
    unsworn
  1. verb To promise or pledge with a solemn oath; vow:
    Synonyms:
    promised

لغات هم‌خانواده sworn

  • adjective
    sworn
  • verb - transitive
    swear

ارجاع به لغت sworn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sworn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sworn

لغات نزدیک sworn

پیشنهاد بهبود معانی