با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Swot

swɑːt swɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive informal
انگلیسی بریتانیایی خرخونی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I need to swot for my biology exam tomorrow.
- باید برای امتحان زیست‌شناسی فردا خرخونی کنم.
- I can't go out tonight, I have to swot for my history midterm.
- نمی‌تونم امشب برم بیرون، باید برای امتحان میان‌ترم تاریخ خرخونی کنم.
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی خرخون
- As a swot, Jack spends most of his free time at the library
- جک به عنوان یک خرخون بیشتر اوقات فراغت خود را در کتابخانه می‌گذراند.
- Being labeled as a swot may seem uncool to some, but for many, it is a badge of honor that reflects their dedication to education.
- برچسب خوردن به عنوان خرخون ممکن است برای برخی ناخوشایند به نظر برسد اما برای بسیاری، این نشان افتخاری است که نشان‌دهنده‌ی تعهد آن‌ها به آموزش است.
abbreviation noun uncountable
کسب‌وکار اس‌دبلیواوتی (SWOT) (strengths, weaknesses, opportunities, threats)
- We conducted a SWOT analysis to identify the strengths, weaknesses, opportunities, and threats of our business.
- ما یک تحلیل اس‌دبلیواوتی انجام دادیم تا نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای کسب‌وکار خود را شناسایی کنیم.
- The marketing team presented a detailed SWOT report during the meeting.
- تیم بازاریابی گزارش اس‌دبلیواوتی مفصلی را در جلسه ارائه داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swot

  1. verb Study intensively, as before an exam
    Synonyms: cram, grind away, drum, bone-up, get up, mug-up, swot-up, bone
  2. noun An insignificant student who is ridiculed as being affected or boringly studious
    Synonyms: grind, nerd, wonk, dweeb

ارجاع به لغت swot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swot

لغات نزدیک swot

پیشنهاد بهبود معانی