فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Swum

swʌm swʌm

مصدر:

swim

گذشته‌ی ساده:

swam

سوم‌شخص مفرد:

swims

وجه وصفی حال:

swimming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شکل سوم فعل swim

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He had never swum in such cold water before.

او تابه‌حال در چنین آب سردی شنا نکرده بود.

She has swum in the ocean every summer since childhood.

او از کودکی هر تابستان در اقیانوس شنا کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swum

  1. verb be covered with or submerged in a liquid
    Synonyms:
    moved floated dipped slipped swirled spun whirled reeled glided paddled drowned
    Antonyms:
    sunk

ارجاع به لغت swum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swum

لغات نزدیک swum

پیشنهاد بهبود معانی