فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dipped

dɪpt dɪpt

سوم‌شخص مفرد:

dips

وجه وصفی حال:

dipping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

فرورفته، غوطه‌ور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the dipped head

سر فرورفته (در آب)

the dipped fabric

پارچه‌ی غوطه‌ور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dipped

  1. adjective immersed
    Synonyms:
    wet soaked covered coated drenched doused steeped bathed plunged dunked soused

ارجاع به لغت dipped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dipped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dipped

لغات نزدیک dipped

پیشنهاد بهبود معانی