مست، پاتیل
He was soused after a few drinks.
بعد از چند پیک مست شد.
Soused, he'd call me at all hours of the night.
وقتی که مست است، تمام شب به من زنگ میزند.
ماهی نمکسود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
soused herring
شاهماهی نمکسود
The meat is generously soused.
گوشت کاملاٌ نمکسود شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «soused» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/soused