امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Stewed

    stuːd stjuːd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      stews

    • وجه وصفی حال:

      stewing

    معنی‌ها

    adjective
    آب‌پز‌شده، آرام پخته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    adjective
    (عامیانه) مست
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد stewed

    1. adjective stupefied, excited, or muddled with alcoholic liquor
      Synonyms:
      drunk drunken intoxicated inebriated tipsy tight boozy sloshed inebriate soused loaded high plastered bombed lit smashed stoned boozed cockeyed pickled looped sodden besotted crapulous crapulent stinking stinko zonked potted pixilated crocked blind
    1. verb be in a huff; be silent or sullen
      Synonyms:
      angered worried fumed brooded moped seethed boiled sweated cooked chafed fussed messed hashed dwelt dithered grudged brewed carked
    1. verb to boil
      Synonyms:
      boiled parboiled
    1. verb to be in a state of anxiety or agitation.
      Synonyms:
      boiled
    1. adjective cooked in hot water
      Synonyms:
      boiled poached

    ارجاع به لغت stewed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stewed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stewed

    لغات نزدیک stewed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی