با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dwelt

American: dwelt dwelt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dwells
  • وجه وصفی حال:

    dwelling

معنی

verb - intransitive
ساکن بود (یاشد)، منزل داشت، منزل کرد، زندگی کرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dwelt

  1. verb Think moodily or anxiously about something
    Synonyms: stewed, worried, moped, brooded, carked
  2. verb Exist or be situated within
    Synonyms: lived, resided, bunked, settled, occupied, crashed, inhabited, abode, flopped, quartered, rented, continued, remained, housed, lingered, tarried, stopped, expatiated, stayed, domiciled, sojourned, brooded, roomed, lodged, populated
    Antonyms: wandered, roamed
  3. verb Originate (in)
    Synonyms: lied, rested, resided, reposed, consisted, existed

ارجاع به لغت dwelt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dwelt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dwelt

لغات نزدیک dwelt

پیشنهاد بهبود معانی