سومشخص مفرد:
inhabitsوجه وصفی حال:
inhabitingدارای سکنه، مسکونی، زیستگردار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
An inhabited island.
جزیرهای که دارای سکنه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inhabited» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inhabited