امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Besotted

bɪˈsɑːt̬ɪd bɪˈsɒtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مسحور، مبهوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد besotted

  1. adjective Stupefied, excited, or muddled with alcoholic liquor
    Synonyms:
    sloshed smashed drunk inebriated cockeyed intoxicated crocked loaded pixilated plastered soused zonked tight crapulent crapulous drunken inebriate sodden tipsy buzzed stewed blind cooked bombed boozed boozy high blind-drunk infatuated lit blotto looped pickled potted fuddled pie-eyed stinking pissed stinko stoned slopped wasted soaked sozzled squiffy stiff wet

ارجاع به لغت besotted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «besotted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/besotted

لغات نزدیک besotted

پیشنهاد بهبود معانی