Bespangle

bɪˈspæŋɡʌl bɪˈspæŋɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
(با پولک یا ستاره و غیره) آراستن، گوهرنشان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bespangle

  1. verb Decorate with spangles
    Synonyms: adorn, decorate, dot, spangle, embellish, garnish, light, sequin, sprinkle, star, stud, trim

ارجاع به لغت bespangle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bespangle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bespangle

لغات نزدیک bespangle

پیشنهاد بهبود معانی