سومشخص مفرد:
pissesوجه وصفی حال:
pissingصفت تفضیلی:
more pissedصفت عالی:
most pissed(عامیانه - ناپسند) دلخور، رنجیده، ناخشنود، خشمگین، برزخ
He was late and the teacher became quite pissed.
او دیر آمد و معلم خیلی دلخور شد.
pissed as a newt (or pissed out of one's head)
(انگلیس، زننده) مست لایعقل، سیاه مست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pissed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pissed