امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cockeyed

    ˈkɑːˌkaɪd ˈkɒkaɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    (چشم) چپ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adjective
    (عامیانه) یک‌وری، کج، کژ
    adjective
    (عامیانه) مسخره، چرند، احمق، احمقانه
    adjective
    (عامیانه) مست
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cockeyed

    1. adjective crooked, askew
      Synonyms:
      crooked askew lopsided asymmetrical awry askance askant squint canted crazy absurd ludicrous nonsensical preposterous cam strabismic cross-eyed
      Antonyms:
      straight level

    ارجاع به لغت cockeyed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cockeyed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cockeyed

    لغات نزدیک cockeyed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی