فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Besot

American: besot British: besot

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive

مست کردن، گیج کردن، مبهوت کردن، شیفته و مسحور کردن

an old man besotted by too much drink

پیرمردی که مشروب زیاد مست و خرابش کرده بود

verb - transitive

احمق کردن، لوس و بی‌مزه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد besot

  1. verb to muddle or stupefy with or as if with alcoholic drink
    Synonyms:
    stupefy befuddle fuddle

ارجاع به لغت besot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «besot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/besot

لغات نزدیک besot

پیشنهاد بهبود معانی