مست کردن، گیج کردن، مبهوت کردن، شیفته و مسحور کردن
an old man besotted by too much drink
پیرمردی که مشروب زیاد مست و خرابش کرده بود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «besot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/besot