گذشتهی ساده:
besmirchedشکل سوم:
besmirchedسومشخص مفرد:
besmirchesوجه وصفی حال:
besmirchingلکهدار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a child with besmirched hands and feet
بچهای با دستها و پاهای گلآلود
Accusations of bribery besmirched his reputation.
اتهام رشوهخواری شهرت او را لکهدار کرد.
گذشتهی ساده besmirch در زبان انگلیسی besmirched است.
شکل سوم besmirch در زبان انگلیسی besmirched است.
وجه وصفی حال besmirch در زبان انگلیسی besmirching است.
سومشخص مفرد besmirch در زبان انگلیسی besmirches است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «besmirch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/besmirch