آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Besmear

bɪˈsmɪər British: bɪˈsmɪə

معنی besmear | جمله با besmear

verb - transitive

آلودن، اندودن، ملو کردن، رنگ کردن، کثیف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The child had besmeared his face with butter and honey.

کودک کره و عسل را به صورت خود مالیده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد besmear

  1. verb to spread with a greasy, sticky, or dirty substance
  1. verb to contaminate the reputation of

ارجاع به لغت besmear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «besmear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/besmear

لغات نزدیک besmear

پیشنهاد بهبود معانی