آلودن، اندودن، ملو کردن، رنگ کردن، کثیف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child had besmeared his face with butter and honey.
کودک کره و عسل را به صورت خود مالیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «besmear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/besmear