گذشتهی ساده:
blottedشکل سوم:
blottedسومشخص مفرد:
blotsوجه وصفی حال:
blottingشکل جمع:
blotsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زدودن، محو کردن، پوشاندن، تیره کردن
در آشامیدن، (با حوله و غیره) جمع کردن
لکهی بدنامی، آبروریزی، افتضاح
ننگ، آبروریزی، لکه به نام نیک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blot