۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Moisten

ˈmɔɪsn ˈmɔɪsn

گذشته‌ی ساده:

moistened

شکل سوم:

moistened

سوم‌شخص مفرد:

moistens

وجه وصفی حال:

moistening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

ترکردن، نم‌دار کردن، ترشدن، مرطوب شدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He kept moistening his swollen lips with his tongue.

او مرتباً با زبان لب‌های متورم خود را تر می‌کرد.

moisten the clothes before ironing them

پیش از اطو زدن لباسها را نم بزن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The soil was moistened by rain.

باران زمین را تر کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moisten

  1. verb make wet, damp
    Synonyms:
    wet water dampen moisturize soak wash spray sprinkle drench saturate splash rinse dip water down humidify mist bathe steep sop sog squirt waterlog bedew splatter steam rain on lick
    Antonyms:
    dry

سوال‌های رایج moisten

گذشته‌ی ساده moisten چی میشه؟

گذشته‌ی ساده moisten در زبان انگلیسی moistened است.

شکل سوم moisten چی میشه؟

شکل سوم moisten در زبان انگلیسی moistened است.

وجه وصفی حال moisten چی میشه؟

وجه وصفی حال moisten در زبان انگلیسی moistening است.

سوم‌شخص مفرد moisten چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد moisten در زبان انگلیسی moistens است.

ارجاع به لغت moisten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moisten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moisten

لغات نزدیک moisten

پیشنهاد بهبود معانی