گذشتهی ساده:
steepedشکل سوم:
steepedسومشخص مفرد:
steepsوجه وصفی حال:
steepingصفت تفضیلی:
steeperصفت عالی:
steepestسرازیر، تند، سراشیب، گزاف
a steep incline
شیب تند
a steep road
جادهی پرشیب
steep prices
قیمتهای گزاف
steep demands
خواستههای افراطآمیز
(در مایع) خیساندن، دم کردن، اشباع کردن، غرق کردن، فرو کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
before going to China, he steeped himself in that country's history
پیش از مسافرت به چین خود را از تاریخ آن کشور اشباع کرد
The room was steeped in sunshine.
اتاق غرق در نور آفتاب بود.
steeped coffee
قهوهی دمکرده
The tea is steeping.
چای دارد دم میکشد.
Before cooking, steep the beans for a while.
پیش از پختن لوبیا را قدری بخیسان.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «steep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/steep