آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مرداد ۱۴۰۴

    Inexpensive

    ˌɪnɪkˈspensɪv ˌɪnɪkˈspensɪv

    معنی inexpensive | جمله با inexpensive

    adjective B1

    ارزان، کم‌خرج، معقول، صرفه‌جو، ساده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    an inexpensive trip

    مسافرت کم‌هزینه

    an inexpensive carpet

    فرش کم‌بها

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an inexpensive meal

    خوراک ارزان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inexpensive

    1. adjective not high priced
      Synonyms:
      cheap low-priced economical reasonable low-cost modest bargain reduced cut-rate thrifty nominal buy steal popularly priced marked down half-price real buy expensive popular dirt-cheap dime a dozen for a song cost next to nothing real steal
      Antonyms:
      expensive costly dear high-priced high-cost

    سوال‌های رایج inexpensive

    معنی inexpensive به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی inexpensive در زبان فارسی به «کم‌هزینه» یا «ارزان» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «کم‌هزینه» برای توصیف کالا، خدمات یا فعالیتی به‌کار می‌رود که قیمت آن نسبت به ارزش یا کیفیتش پایین است و افراد می‌توانند بدون صرف هزینه‌ی زیاد از آن استفاده کنند. این کلمه معمولاً در متون تجاری، اقتصادی، تبلیغاتی و روزمره استفاده می‌شود و نشان‌دهنده‌ی قابلیت دسترسی مالی و صرفه‌جویی در منابع است. استفاده از «inexpensive» به خواننده یا شنونده کمک می‌کند تا درک کند محصول یا خدمات مورد نظر از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است و انتخاب هوشمندانه‌ای محسوب می‌شود.

    در محیط‌های تجاری و بازاریابی، «inexpensive» کاربرد گسترده‌ای دارد. برای مثال، جمله‌ای مانند «This brand offers high-quality but inexpensive products» بیانگر آن است که این برند محصولات با کیفیت بالا ارائه می‌دهد که قیمت مناسبی دارند. چنین استفاده‌ای می‌تواند توجه مشتریان را جلب کرده و آن‌ها را ترغیب کند تا خرید کنند، زیرا ترکیب کیفیت و قیمت پایین اغلب جذاب و ارزشمند به نظر می‌رسد.

    در زندگی روزمره نیز این واژه برای مقایسه‌ی هزینه‌ها و انتخاب‌های مالی به کار می‌رود. به عنوان مثال، جمله‌ای مانند «Eating at home is often less expensive than dining out» نشان می‌دهد که خوردن غذا در خانه اغلب کم‌هزینه‌تر از رفتن به رستوران است. این نوع کاربرد کمک می‌کند افراد تصمیمات اقتصادی بهتری اتخاذ کنند و منابع خود را به شکل بهینه مدیریت نمایند.

    از نظر زبانی، «inexpensive» به عنوان صفت به کار می‌رود و معمولاً قبل از اسم می‌آید تا ویژگی قیمت مناسب را مشخص کند. این ویژگی باعث می‌شود جملات شفاف و دقیق باشند و مخاطب بتواند به سرعت مفهوم اقتصادی و ارزش کالا یا خدمت را درک کند.

    همچنین، این واژه می‌تواند بار معنایی مثبت داشته باشد و انتخابی هوشمندانه و منطقی را نشان دهد. وقتی گفته می‌شود «They found an inexpensive solution to the problem»، منظور این است که آن‌ها راه‌حلی کم‌هزینه و کارآمد برای مشکل پیدا کردند. «inexpensive» نه تنها به معنای قیمت پایین، بلکه حامل پیام عقلانیت و مدیریت مناسب منابع نیز هست.

    ارجاع به لغت inexpensive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inexpensive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inexpensive

    لغات نزدیک inexpensive

    • - inexpediency
    • - inexpedient
    • - inexpensive
    • - inexpensively
    • - inexperience
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.