Nominal

ˈnɑːmənl ˈnɒmɪnl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nominals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
اسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun adjective
اسمی، صوری، جزئی، کم‌قیمت
- nominal lists of priests
- فهرست نام کشیشان
- a nominal leader
- رهبر ظاهری
- a nominal Christian
- مسیحی اسمی
- a nominal fee
- مبلغ ناچیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nominal

  1. adjective supposed, theoretical
    Synonyms: alleged, apparent, as advertised, formal, given, honorary, in effect only, in name only, mentioned, named, ostensible, pretended, professed, puppet, purported, seeming, self-styled, simple, so-called, stated, suggested, titular
    Antonyms: actual, real, true
  2. adjective insignificant
    Synonyms: cheap, inconsiderable, inexpensive, low, low-priced, meaningless, minimal, small, symbolic, token, trifling, trivial, unnecessary
    Antonyms: important, significant

ارجاع به لغت nominal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nominal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nominal

لغات نزدیک nominal

پیشنهاد بهبود معانی