با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Given

ˈɡɪvn ˈɡɪvn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    give
  • گذشته‌ی ساده:

    gave
  • وجه وصفی حال:

    giving
  • شکل جمع:

    givens
  • صفت تفضیلی:

    more given
  • صفت عالی:

    most given

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
معین، معلوم، مقررشده، مسلم، مبتلا، معتاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun adverb
قسمت سوم فعل Give
- the given promises
- قول‌های داده‌شده
- He is given to lying.
- عادت به دروغ گفتن دارد.
- at a given date
- در تاریخ معین
- It is given that the two lines are parallel.
- فرض آنست که آن دو خط موازی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد given

  1. adjective likely
    Synonyms: accustomed, addicted, apt, disposed, habituated, inclined, inured, liable, obsessed, prone

ارجاع به لغت given

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «given» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/given

لغات نزدیک given

پیشنهاد بهبود معانی