مرخصی داده شدن، اجازه داده شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The soldiers were given leave to return home for the holidays.
به سربازان مرخصی داده شد تا برای تعطیلات به خانه برگردند.
She was given leave from her job to care for her sick mother.
به او از کارش مرخصی داده شد تا از مادر بیمارش مراقبت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «be given leave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/be-given-leave