فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Given To

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

عادت داشتن به‌، علاقه داشتن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She is given to behaving selfishly.

او به خودخواه بودن عادت دارد.

given to swearing/profanity

به فحش دادن عادت داشتن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد given to

  1. adjective likely to
    Synonyms:
    likely prone inclined apt liable disposed addicted habituated accustomed in the habit of inured obsessed

Collocations

be given to understand

حالی کردن یا شدن، فهماندن

Idioms

ask and it shall be given to you; seek and you shall find

بخواه تا به تو داده شود؛ جستجو کن تا بیابی.

ارجاع به لغت given to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «given to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/given-to

لغات نزدیک given to

پیشنهاد بهبود معانی