امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disposed

American: dɪˈspoʊzd British: dɪˈspəʊzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    disposes
  • وجه وصفی حال:

    disposing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
مایل، خواهان، علاقه‌مند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- A dog that is disposed to bite.
- سگی که گازگیر است.
adjective
آرایش‌یافته، مرتب‌شده، تنظیم‌شده
adjective
مستعد، آماده، پذیرا
- They were disposed to violate the laws and start an insurrection.
- آنان مستعد قانون شکنی و شورش بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disposed

  1. adjective inclined to a type of behavior
    Synonyms:
    apt at drop of hat biased fain game game for given liable likely minded of a mind to partial predisposed prone ready subject tending toward willing
    Antonyms:
    indisposed unlikely unready unwilling

ارجاع به لغت disposed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disposed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disposed

لغات نزدیک disposed

پیشنهاد بهبود معانی