امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disposed

American: dɪˈspoʊzd British: dɪˈspəʊzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    disposes
  • وجه وصفی حال:

    disposing
ذخیره در لغات برگزیده

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
مایل، خواهان، علاقه‌مند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- A dog that is disposed to bite.
- سگی که گازگیر است.
adjective
آرایش‌یافته، مرتب‌شده، تنظیم‌شده
adjective
مستعد، آماده، پذیرا
- They were disposed to violate the laws and start an insurrection.
- آنان مستعد قانون شکنی و شورش بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disposed

  1. adjective inclined to a type of behavior
    Synonyms:
    likely prone apt liable ready willing inclined subject predisposed biased partial minded given tending toward of a mind to game game for at drop of hat fain
    Antonyms:
    unwilling unlikely unready indisposed

ارجاع به لغت disposed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disposed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disposed

لغات نزدیک disposed

پیشنهاد بهبود معانی