فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unlikely

ʌnˈlaɪkli ʌnˈlaɪkli

صفت تفضیلی:

more unlikely

صفت عالی:

most unlikely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

غیرمحتمل، نامحتمل، بعید، دور از تصور

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Rain is unlikely in July.

در ماه ژوئیه باران غیر محتمل است.

His success seemed very unlikely.

موفقیت او بسیار بعید به‌ نظر می‌رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unlikely

  1. adjective not probable
    Synonyms:
    improbable doubtful questionable implausible dubious remote faint slight unconvincing incredible unbelievable strange rare absurd contrary not likely inconceivable unheard-of unimaginable untoward outside chance out of the ordinary
    Antonyms:
    likely probably imaginable

Collocations

not unlikely

محتملاً، به احتمال زیاد

ارجاع به لغت unlikely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unlikely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unlikely

لغات نزدیک unlikely

پیشنهاد بهبود معانی